تقریباً چهار دهه پس از اینکه مایک از تیمش اخراج شده بود، به دانشگاه قدیمیاش باز میگردد تا دوباره با ضربهای که زندگیاش را متحول کرد، روبرو شود. در حالی که از نظر جسمی آسیب دیده، مورد تردید قرار گرفته و تقریباً از پا افتاده است، او برای آخرین فرصت میجنگد تا به پایانی که همیشه در رؤیای خود میدید، برسد.
اتفاقات این فیلم در دههی شصت میلادی و در شهر کوچکی در مونتانا رخ میدهد. در نزدیکی محل زندگی یک خانواده ، آتش جنگلی غیرقابل مهاری در نزدیکیهای مرز کانادا زبانه میکشد. زمانی که جری پدر خانواده کار خود را از دست میدهد و دیگر هیچ امیدی برای زندگی کردن ندارد، تصمیم میگیرد که به تیم مبارزهای که قصد خاموش کردن آتش را دارند ، بپیوندد. به همین دلیل، همسر و فرزند خود را ترک میکند تا به دنبال هدف جدید خود برود. اما جو پسر نوجوان خانواده ناگهان خود را در شرایطی میبیند که باید نقش یک فرد بالغ را ایفا کند. جو شاهد این است که مادرش چقدر تلاش میکند تا سرش را بالا بگیرد و با مشکلات بسیار زیاد خود و پسرش دست و پنجه نرم کند و…