پسر جوانی به نام دیمیتریس پدرش به مدت ده سال در زندان بوده و او را به اندازه یک رمانتیک کرده است. وقتی پدرش پس از ده سال زندان آزاد میشود، دیمیتریس نمیتواند منتظر بماند تا بالاخره او را بشناسد و برای گذشتهای که از دست رفته، جبران کند. اما وقتی پدرش حقایق واقعی خود را فاش میکند، دیمیتریس با چالش بزرگی مواجه میشود...
Orestes در طول همهگیری به جزیرهای کوچک سفر میکند تا جشنواره موسیقی را از ابتدا برپا کند. او در مواجهه با جامعه کوچک جزیره، خود را درگیر یک داستان عاشقانه افراطی می بیند.