زن جوانی که عطش انتقام در وجودش شعلهور است، برای رسیدن به هدف خود، در یک کلیسای بزرگ به عنوان کارآموز مشغول به کار میشود. او قصد دارد پرده از رازهای تاریک کشیش فاسد این کلیسا بردارد و او را رسوا کند.
گروهی از گرگینهها که به «سگهای جهنمی» معروف هستند، جنگی پنهانی را علیه گروهی از شکارچیان متعصب گرگینه به نام «گلولههای نقرهای» آغاز میکنند. سگهای جهنمی و گلولههای نقرهای در ظاهر به عنوان دو گروه رقیب موتورسوار برای دنیای خارج جلوه میکنند.
گروهی از گنجیابها سنگی باستانی برای احضار شیاطین پیدا میکنند و موجودی شرور به نام کرامپوس را بیدار میکنند. کرامپوس تشنه خون است و به دنبال قربانی میگردد.