شخصیت اصلی فیلم از یک مخدر شیمیایی به نام اسید استفاده میکند و دچار توهم و اغتشاش ذهنی است و اتفاقاتی را که در زندگی و به واسطه اطرافیان برایش رخ داده را نمیتواند به خاطر بیاورد و همین شرایط درگیری های او با اطرافیان را منجر میشود…
سهیلا و جلال زوج میان سالی هستند که در زندگی شان به دلیل بی بندو باری جلال در آستانه از هم پاشیدن است. آذر هم منشی مطب جلال است که خود نیز به همسرش خسرو شک دارد …روایتی از زندگی روزمره چند انسان…