دو دوست صمیمی که قبل از شروع دبیرستان از یکدیگر جدا شده بودند، قرار گذاشتند که در یک زیارتگاه شینتو در کوه های ژاپن برای برگزاری مراسم دیدار دوباره با هم ملاقات کنند.
میوکی شیروگانه که به خاطر این که بالاترین نمرات کشور رو داشته یه نابغه به حساب میاد، رئیس شورای دانش آموزی آکادمی شوچین میشه و در کنار معاون زیبا و ثروتمند، کاگویا شینومیا کار میکنه. دانش آموزای اطرافشون بهشون میگن که در کنار همدیگه به یه زوج رومانتیک خیلی خوب تبدیل میشن. با این حال، حقیقت اینه که بعد از این که مدت زیادی رو با هم گذروندن، واقعا به هم احساساتی پیدا کردن: ولی هیچکدومشون حاضر نمیشه اعتراف کنه. ولی چون پای غرورشون وسطه جفتشون هدفشون اینه که از زبون همدیگه احساساتشون رو بیرون بکشن. حالا مبارزه عاشقانه ـشون شروع میشه!
داستان در آینده ای دور اتفاق می افتد، زمانی که جمعیت جهان پس از رسیدن به اوج خود شروع به کاهش کرده است. "پروژه نوسازی فراطبیعی" توکیو را با دیوارهای بلند به چندین محله خوشه تقسیم می کند که هر کدام دارای جمعیت های اصلاح شده ژنتیکی منحصر به فرد خود هستند که توسط هوش مصنوعی اداره می شوند. اکثر مردم زندگی خود را در خوشههای منحصر به فرد خود میگذرانند، بدون اینکه نگران زندگی فراتر از آن باشند. با این حال، برخی هستند که به دنبال فرار به خوشه های دیگر هستند. یک لباس به کسانی که می خواهند فرار کنند کمک می کند.
روزی روزگاری ساحره ای به نام الینا بود که به سفری در طول دنیا رفت. در طول مسیر، همه جور آدم رو از کشوری پر از جادوگر میبینه که عاشق خودشن - ولی در هر دیدار، الینا فقط بخش کوچکی از داستان میشه و دنیای خودش کمی بزرگتر میشه.