پس از باریدن حباب هایی که قوانین گرانش را زیر پا می گذارند . توکیو جدا از دنیای بیرون، به زمین بازی گروهی از جوانان تبدیل شده است که خانواده های خود را از دست داده اند...
دانش آموز دبیرستانی آراتا کاسوگا هدف لیلیت، معلم یک مدرسه عرفانی می شود. به او سه انتخاب داده می شود تا به نجات پدیده فروپاشی جهان توسط نیروهای شیطانی کمک کند...
اش کچام از شهر پالت، امروز 10 ساله میشود. این بدان معناست که او اکنون به اندازه کافی بزرگ است تا مربی پوکمون شود. اش پس از دریافت اولین پوکمون خود از پروفسور اوک، در مورد ماجراجوییهایی که تجربه خواهد کرد، رؤیاهای بزرگی میبیند..
یک تیم بسکتبال آمریکایی با نام مستعار "جبرواک" برای مسابقه به ژاپن می روند و به راحتی تیم حریف را شکست می دهند ولی آن ها را بعد از برد مسخره میکنند ، حال مربی تیم "کاگتورا" برای انتقام از گروهی به نام "معجزه گرها" کمک میگیرد...
قرن نوزدهم در شهر لندن ، اجساد احیا می شوند تا برای امور خاص مورد استفاده قرار بگیرند. یک دانشجوی جوان رشتهی پزشکی پس از اینکه برای پیوستن به یک انجمن سری دعوت می شود ، ماموریتی به او ملحق شده تا نوشتههای گمشده ی دکتر فرانکشتاین را پیدا کند ...
در جهانی آرمانشهری و آیندهنگر، جایی که بشریت به زندگی ابدی دست یافته است، یک مامور جوان رده بالای شرکت بهداشتی پیشرو جهان، موجی از خودکشیها را بررسی میکند...
دنیا به خرابهای تبدیل شده است. سلاح نانو میکرو بیولوژیک زندگی را بخطر انداخته و انسانهای زیادی سیاره زمین را ترک کردهاند. آنها خانه خود که زمین بود را ترک کردند و ایستگاهی دیجیتالی…
هنگامی که گینتوکی در سینما مشغول به فعالیت بود ، متوجه می شود که شخصی بطور غیر قانونی مشغول فیلم برداری از پرده سینما می باشد . به همین دلیل او شروع به تعقیب این شخص می کند و ...
در توکیوی آینده نگر، انسان های منحصر به فردی که قدرت های متفاوتی را بیدار کرده اند توسط یک سازمان مخفی به نام کاستوس شکار می شوند. این انسان های استثنایی که با نام «جاذبه ها» شناخته می شوند، در حال پیوستن به نیروهای خود برای دفاع از خود هستند. آنها توسط پسری به نام کوون رهبری می شوند، یک ایده آلیست که مصمم است تمام ""جذب کننده " ها را که می تواند نجات دهد...
راز آشکار شد و پناهگاه "جذب کننده ها " برای دشمن آشکار شد. وقتی کوون به شدت آسیب می بیند ، این به بقیه بستگی دارد که از خانه، زندگی و آزادی خود دفاع کنند...
یک سامورایی مو نقره ای با نام ساکاتا گینتوکو به دنبال یک شمشیر افسانه ای می باشد ، که چند وقتی است گم شده است . در همین حین دوستان گینوتوکو کاگورا و شیمورا به دنبال یافتن ردپایی از فردی به نام کوتارو می باشند ...
زندگي در ژاپن فئودال آسان نيست. خصوصا حالا که فضاييها آمده و همه چيز و همه جا را به تصرف خود درآوردهاند! خب البته، اوضاع بيمه و بهداشت عالي شده، اما ممنوعيت عمومي استفاده از شمشير، بسياري از ساموراييهاي شکستخورده را با تصميم سختي روبهرو ساخته که همانا انتخاب مسير زندگي آيندهشان است! اين موضوع، خصوصا در مورد افرادي از جمله گينتوکي ساکاتا صدق ميکند که به شغل درازمدت و منظمي پايبند نيستند. اين شد که گينتوکي، دنبال شغل آزاد رفته و هر کاري به او پيشنهاد شود، ميپذيرد، البته تا جايي که حقوق آن به اندازهي کافي باشد. اما ...
زنوس، یک شفا دهنده خودآموخته از محله های فقیر نشین، که به عنوان "بی فایده" تبعید شده است، ناامیدی را به سرپیچی تبدیل می کند و یک درمانگاه مخفی در سایه های شهر باز می کند. او با جادوی بیمجاز و بیهمتا، خطاها را درمان میکند، آسایش میدهد و به حقوقش میپردازد و بیسر و صدا تبدیل به یک افسانه میشود. اما با افزایش قدرت او، حتی کاخ سلطنتی نیز مورد توجه قرار می گیرد. آیا او می تواند شانس ها را جبران کند و جهانی را که او را کنار گذاشته است، درمان کند؟
پس از اینکه یک زندگی صادقانه به او خیانت کرد، لیام دوباره در یک امپراتوری بین ستارهای بزرگ متولد شد با یک هدف: بدترین ارباب کهکشان باشید. اما مهم نیست که او چقدر تلاش می کند تا یک ظالم باشد، نقشه های "شیطانی" او همچنان به صلح، رفاه و طرفداران ستایش می کنند. هرج و مرج کهکشانی، سحر و جادو و مکانیزم در این داستان خنده دار اشتباه ساخته شده از یک شرور است که نمی تواند جز تحت تاثیر قرار دادن او، منتظر باشد.
پس از فروپاشی تمدن، هتل یک طبقه در میان ویرانههای منطقه گینزا توکیو قرار دارد. این هتل تنها که توسط طبیعت تسخیر شده است، همچنان با فروپاشی بشریت سرپیچی می کند. مهمانان فعلی: صفر اعلام حضورهای برنامه ریزی شده امروز: صفر. ترافیک وب سایت دیروز: صفر. با احتیاط وارد این داستان بقا و رمز و راز در دنیایی شوید که حافظه بشریت شروع به محو شدن می کند.
آساهینا میرای، دختر سیزده ساله ای که از چیزهای مختلف هیجان زده شده است، به همراه خرس عروسکی خود، موفورون، برای بررسی یک شی مرموز که از آسمان سقوط کرده است، می رود. در آنجا او با شعبده باز جوانی به نام ریکو آشنا می شود که به دنبال چیزی به نام زمرد سنگ لینکل می گردد. هنگامی که خدمتکاران تاریک Dokuroxy به دنبال سنگ زمرد لینکل میآیند، Mirai و Riko دست به دست موفورون میشوند و تبدیل به جادوگران افسانهای معروف به Pretty Cures میشوند تا با آنها مبارزه کنند. بنابراین، Mirai در مدرسه جادو به ریکو میپیوندد، جایی که آنها باید یاد بگیرند که چگونه از جادو استفاده کنند و در عین حال با عوامل Dokuroxy مبارزه کنند.
هنگامی که آژیرهای هشدار در انجمن روح به صدا در می آید، صلح ناگهان شکسته می شود. ساکنان آنجا بدون هیچ ردی ناپدید می شوند و هیچ کس نمی داند چه کسی پشت آن است. در همین حال، یک سایه تاریک نیز به سمت ایچیگو و دوستانش در شهر کاراکورا در حال گسترش است...
Kirei در شهری ساکن است که اخیراً شاهد وقایع عجیبی و غریبی است. همه این اتفاقات به نحوی به یک مارپیچ مرتبط میشوند. بهزودی، این رویدادهای مارپیچی گسترش یافته و حتی به بدن انسانها نیز سرایت میکنند. این اتفاقات، زندگی روزمره Kirei را به آشفتگی و وحشتی عمیق فرو میبرد.
در آستانه جنگ جهانی سوم، ابرقهرمانان ظاهر می شوند و صلح را به دنیا می آورند. شای، قهرمان ژاپن، دارای قدرت فوق العاده است، اما بزرگترین دشمن او خجالت شدید است. او با کمک دوستان ابرقهرمان خود، باید زمین را از شر تهدیدات محافظت کند و در عین حال اعتماد به نفس خود را پیدا کند.
پادشاهی خاک رس با یک بحران وخیم مواجه است: به تازگی تلاشی برای ترور پرنسس لینبرگ خود انجام شده است و کشورهای همسایه آن مانند کرکس های گرسنه به عواقب بعدی نگاه می کنند و نقشه سقوط پادشاهی را طراحی می کنند. درگیری های بعدی چهره این قاره را برای قرن های آینده شکل خواهد داد ... اما نور سرنخی از هیچ یک از آن ها ندارد! او که پس از بیش از یک دهه تمرین سخت و منزوی در خانه کوهستانی خود به تازگی به پایتخت سلطنتی رسیده است، در حال رسیدن به آرزوی دوران کودکی خود یعنی تبدیل شدن به یک ماجراجو است، حتی اگر تنها مهارت هایی که دارد مهارت های بی فایده باشد. مطمئناً، او می تواند هزاران شمشیر را در یک نفس تنها [پری] کند، اما همه می دانند که اگر می خواهید یک ماجراجو باشید، به بیش از این نیاز دارید! مسیر قهرمان ما برای تحقق رویای خود طولانی (؟) و سخت خواهد بود (؟) - اما اگر نور از یک چیز نمی ترسد، آن کار سختی است که از مد افتاده است!
تاکومی، یک آشپز با استعداد، به تازگی شغل جدیدی پیدا کرده است. او در ساختمان آپارتمان Astro Manor که صبحانه ارائه می دهد کار می کند و در آنجا با صاحبخانه زیبا - میرا - روبرو می شود. این عشق در نگاه اول است، و او امیدوار است که او را مجذوب خود کند، اما مستاجران عجیب و غریب و پدیده های عجیب و غریب آن را آسان نمی کنند. او حتی به طور کاملاً تصادفی متوجه می شود که میرا مخفیانه یک بیگانه است! آیا عشق آنها از این اتفاقات عجیب و غریب جان سالم به در خواهد برد؟
شوزو و اینه سایتو از زمانی که به یاد می آورند با هم ازدواج کرده اند. حتی در دوران پیری با چین و چروک و ترک خوردگی دست و پا، استحکام این عشق در پیوند گرانبهایشان آشکار است. و سپس، یک روز، آنها از خواب بیدار می شوند و می بینند که دوباره جوان هستند! شوزو و اینه علیرغم اندام های جوان و جذابی که تازه یافته اند، مثل همیشه باقی می مانند.
میدوری آکیتسو (27 ساله)، پس از مرگ بر اثر کار زیاد به دنیای دیگری میرود؟! من بعد از اینکه خداوند توانایی خاصی به من عطا کرد در دنیای دیگری تناسخ یافتم. این توانایی «محبوب شدن توسط غیرانسان» است. متعجب؟! یعنی ممکن است انسان ها مرا دوست نداشته باشند، اما همه حیوانات کرکی من را دوست داشته باشند؟ وای! من یک ببر سفید و اژدها را به دلخواه نوازش می کنم! پس از تولد دوباره به عنوان نما، کوچکترین دختر یک خانواده نجیب درجه یک، تمام تلاشم را برای بقای بشریت انجام می دهم و در عین حال از کرکی این دنیا لذت می برم.
داستان هیتومی کانزاکی، دختری نوجوان است که به طور ناگهانی به سیارهای مرموز منتقل میشود. او در آنجا درگیر نبردهای بین امپراتوری زاییباخ و کشورهای صلحآمیز میشود. امپراتوری زاییباخ به دنبال احیای قدرت افسانهای از شهر باستانی آتلانتیس است.
داستان درباره دختر جوانی به نام تانیا دگورچاف ( Tanya Degurechov ) است که در خط مقدم جنگ در حال مبارزه است. اون در زندگی قبلی خود در ژاپن یک کارمند بود ولی یک نفر اون رو میکشه و بخاطر غضب خداوند به شکل دختری کوچک دوباره تولد یافته. به عنوان تانیا در دنیایی که جادو به لطف خداوند وجود داره تناسخ پیدا میکنه.
زمانی مردی بود که به دنیای دیگری احضار شد و آن را نجات داد. البته او در آنجا بسیار محبوب شد و به یک isekai-normie تبدیل شد. با این حال، آن مرد در "تله" افتاد و به زور به دنیای اصلی خود بازگردانده شد. علاوه بر این، او باید از کودکی دوباره شروع می کرد! این داستان قهرمان سابق بسیار خارقالعادهای است که بهعنوان یک دبیرستانی غمگین زندگی میکرد، زیرا در یک تحول بسیار غیرمنتظره بار دیگر به همان دنیای دیگر احضار میشود!
در سال ۲۳۰۷ میلادی منابع سوخت زمین تموم شد.اما با ساخت آسانسور های اوربیتالی و انرژی خورشیدی توسط ۳ گروه از مردم بشر به یه منبع انرژی تموم نشدنی دست پیدا کرد.اما با این وجود هر ۳ گروه برای برتری خودشون ساست های کثیفی به کار می برن.اما یه گروه بدون توجه به منافع شخصی فصد یکپارچه کردن دنیا را داره.
یک متخصص نظامی ۱۷ ساله ایی که برای سازمان مخفی MITHRIL کار می کند و ماموریت یافته تا جدیدترین داوطلب مخفی به نام kaname chidori را محافظت کند. برای انجام این ماموریت ساوساکه باید دشمنانی از گذشته ی خود دست و پنجه نرم کند. و در عین حال با سارقی که زن است مقابله میکند. بدبختانه مشکل ترین قسمت ماموریت ساوساکه فقط محافظت از دوشیزه چیدوری نیست،بلکه او باید همچنین به تجربه ی زندگی یک بچه دبیرستانی عادت کند،چیزی که برای کسی که در میدان نبرد بزرگ شده اصلا کار ساده ایی نیست.
تاکومی فوجیوارا پسر صاحب یک فروشگاه محلی توفو است. تاکومی هر شب توفو را در جادههای کوه آکینا که به ندرت استفاده میشود، با AE86 Sprinter Trueno پدرش (AE86 Corolla GT-APEX) تحویل میدهد. یک شب، تیم مسابقه Akagi RedSuns تیم محلی Akina SpeedStars را به مسابقه ای دعوت می کند. کیسوکه، یکی از رهبران RedSuns، در حالی که از یک تمرین دویدن در کوه آکینا به خانه میرود، با یک دونده مرموز Trueno روبرو میشود و از آنجا که به راحتی در سراشیبی آکینا رد میشود، شوکه میشود. کیسوکه قول داد از AE86 مرموز کوه آکینا انتقام بگیرد...
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.