داستان عاشقانه توسعه دهنده بازی تامر و بانکدار Peri را روایت می کند که به شکلی خارق العاده با هم آشنا می شوند و در یک بازی خطرناک و در عین حال زیبا به دام می افتند.
پس از ناپدید شدن پسربچهای به نام امید، مادرش سعی میکند که با خاطرات او به زندگی ادامه دهد. از سوی دیگر، سارپ (برادر امید) خود را برای گم شدن او سرزنش میکند. سارپ ییلماز که به تازگی از آکادمی پلیس فارغالتحصیل شدهاست، به ناچار باید با گذشته تاریک پدرش مواجه شود و…