افه در طول تعطیلات تابستانی خود در روستا، ضمن پرداختن به بازی شطرنج، به تدریج خصلتهایی چون صبر و شکیبایی و همچنین روحیهی مشارکت و کار گروهی را فرا میگیرد.
از بین دوستان صمیمی دیدم، اسرا و زینب، تنها دیدم مجرد مانده است. اسرا در حال آماده شدن برای ازدواج با مرت است و زینب قبلا با ارگون ازدواج کرده است. دیدم استراتژی های زیادی را روی دوست پسرش جم امتحان می کند که در کتابی به نام "راهی که به ازدواج می رود" خوانده بود، اما هیچ کدام موفق نبودند.
داستان در مورد مبارزه پلیس با گروهک های تروریستی افراطی مسلمان هست. در این فیلم “مهسون” و “مستفی” دو مامور مبارزه با تروریسم ترکیه برای تحویل گرفتن سرکرده. یکی از این گروهک ها که در امریکا دستگیر شده و راهی نیویورک شده تا وی رو برای محاکمه به ترکیه بیارند. اما اتفاقات و روابطی بین “مهسون” و متهم به وجود میاد که …
اسرا که برای یک شرکت لجستیک کار میکند، با بهترین دوستش دیدم در یک خانه زندگی میکنند. او در عروسی دوست صمیمی دیگرش زینب متوجه میشود که زندگیای را پیش میبرده که هرگز نمیخواسته است. او تصمیم میگیرد از روز بعد زندگی جدیدی را آغاز کند و شغلش را ترک میکند و از دوست پسرش جدا میشود.
یک مبارزترک در قرن سیزدهم، زمانی که نیت خیر او به طور ناخواسته ای قبیله اش را در معرض خطر قرار می دهد، برای به دست آوردن زمین جدید برای قبیله خود، با جنگ با دشمنان سلطان موافقت می کند.
داستان عاشقانه توسعه دهنده بازی تامر و بانکدار Peri را روایت می کند که به شکلی خارق العاده با هم آشنا می شوند و در یک بازی خطرناک و در عین حال زیبا به دام می افتند.
این سریال داستان زندگی بارباروس خیرالدین پاشا، ملقب به ریش قرمز رو به تصویر میکشه. بارباروس خیرالدین پاشا که در زمان عثمانی کاپیتان دریایی دولت بود، پیروزی های فراموش نشدنی زیادی در جنگ های برون مرزی کسب کرد و باعث برتری عثمانی در دریای مدیترانه شد. اسم اصلی خیرالدین پاشا، رئیس خضر است که سه برادر به نام های اوروچ، اسحق، الیاس دارد.