ایو، ویراستار کتابهای عاشقانه، قبول میکند که برای رماننویسهای پرفروشش خانهداری کند. او در این مدت خانه را با جیک، مربی خودیاری، به اشتراک میگذارد. جیک به این فضا برای برگزاری کارگاههای آموزشی با مضمون عاشقانه به مناسبت روز ولنتاین نیاز دارد.
مارلا و متیو کتبرت قصد داشتند یک پسر را به فرزندی قبول کنند، اما در عوض با آن شرلی، دختری یتیم و پرحرف آشنا می شوند. آن شرلی، که قلبی سرشار از رویاها و آرزوها دارد، به شدت مشتاق داشتن یک خانواده است. حضور آن شرلی در زندگی مارلا و متیو، زندگی آنها را به طور کامل تغییر می دهد.