Ayumu Hisao

"Servamps" و "Eves" متعهد به پیمان خود در حال بازگشت به زندگی عادی خود هستند چون از جراحات ناشی از نبردهای قبلی بهبود یافته اند. با این حال ، هنگامی که از اواسط تابستان برف شروع می شود ، یکی از ایوها ، "ماهیرو شیروتا" ، به خون آشام مشکوک می شود. او که نگران این پدیده عجیب است ، تلاش می کند تا یک بار دیگر گروه را جمع کرده و به حل معما بپردازد...

چاتیو دنکورث یه شکارچی جایزه بگیر ساکت و بی احساس است. هدف او شخصی بد نامی به نام سون ریانگ ها است که بخاطر کشتن 18 مقام بالارتبه در یک شب معروف شده است. تا به امروز، قتل های او سریع، مؤثر و خونین باقی مانده است. با این حال، پس از اینکه سون رایانگ ها در اولین برخوردشان بر شاتو چیره می شود، نیت خود را آشکار می کند: او نیز به دنبال اوست تا قلبش را هدف بگیرد(قلبش را به دست آورد). تلاش های سون رایانگ ها برای جلب توجه او، به نوبه خود منحصر به فرد است. او هدایایی را به شکل اهداف فعلی‌اش، بصورت طناب پیچ شده و کتک خورده، به او تقدیم می‌کند و برای گذراندن زمان بیشتر با هم دست به هر کاری می‌زند. شاتو با اکراه این کار را انجام می دهد و به این ترتیب بازی عشق موش و گربه بین دو قاتل آغاز می شود.