مردم توکیو که به ظاهر هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، توسط پسری با چوب بیسبال طلایی مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. کارآگاهان در تلاش برای یافتن ارتباطی بین قربانیان، متوجه میشوند که زندگی قربانیان پس از ضرب و شتم، به نوعی بهبود یافته است.
کایجی ایتوی یک انسان شر و مردم آزار است،یک روز با مردی ملاقات می کند،مرد که خود را اندو مینامد با پیشنهادی برای کایجی نزد او آمده است،به نظر میرسد جنسی که ارزش بسیار بالایی داشته زمانی که کایجی در مغازه او کار می کرده ناپدید شده و او کایجی را مقصر می داند حالا کایجی می تواند به کشتی ای برود که تمامی قماربازانی که مثل او مقروض اند در آن هستند و با قمار پولی که اندو به او می دهد برنده شود و قرضش را بدهد و یا برای همیشه برای اندو کار کند.کایجی تصمیم میگیرد به آن کشتی برود تا علاوه بر صاف کردن قرض هایش کمی هم پول به جیب بزند.