جایی در سواحل تایوان، هتل آیریس، توسط یک زن ژاپنی (ناهانا) و دختر نیمه تایوانیاش ماری (لوسیا) اداره میشود. یک شب، ماری صدای گریه زنی را از طبقات بالا می شنود...
دی جی ریچیو از عینک آفتابی استفاده می کند تا جای زخم دور چشمش را پنهان کند. او همچنین توسط کابوس های یک تصادف دوران کودکی که منجر به زخم او شد، تسخیر شده است...