مسابقهای مرگبار با نام "پنج زهر مرگبار" تنها به یک شرکتکننده اجازه میدهد تا از آن جان سالم به در ببرد و فرد پیروز، کوهی از طلا را به عنوان جایزه دریافت خواهد کرد. شمشیرزنی به نام لین، یون و گروهش در مراحلی که نمایانگر پیچیدگیهای گوناگون طبیعت بشری همچون طمع، خشم، تکبر، سوءظن و وهم هستند، به مبارزه میپردازند.
زمین در خطر است چون یک هیولای فضایی که ستارهخور است، به سمتش حمله میکند. انسانها توی شهرهای زیرزمینی پناه بردند، اما بعضیهاشون نخواستند مثل مورچهها زندگی کنند و بعد از بیست سال یک سلاح قوی برای مبارزه با هیولا درست کردند. ولی هیولا قبل از نبرد آخر متوجه خطر شد و شهر زیرزمینی رو ویران کرد. حالا فقط یک پسر جوان که از انسانها متنفره، میتونه با هیولا بجنگه. آیا او میتونه کینش رو فراموش کنه و انسانها رو نجات بده؟