دختر جوانی به نام داریا به مرکز ترک اعتیاد میرود و به دلیل بیگناهیاش، حفاظت بیشتری از بیشتر معتادان مرد درون مرکز را به دست میآورد، اما به زودی متوجه میشود که این حفاظت وی با قیمت بسیار بالایی همراه است...
آدی یک انسانشناس خجالتی و درونگرا پس از جدایی از دوستش ، به فرنتاری، فقیرترین و بدنامترین محله بخارست نقل مکان میکند. او میخواهد یک پژوهش درباره موسیقی مانله، موسیقی «پاپ» جامعه روم را بنویسد. پس از آشنایی با آلبرتو (واسیله پاول-دیگودای)، یک زندانی سابق روم که در زندان سوء استفاده جنسی شده است، آنها یک رابطه عاشقانه شروع میکنند...