روشهای پیشرو و انسانی فانون در بیمارستان بلیدا با انتقادهای زیادی روبهرو میشود. نوع رفتار دلسوزانه او با بیماران، خشم کارکنان را برمیانگیزد. در این میان، رمضان، یکی از اعضای جبهه آزادیبخش ملی (FLN)، فانون را جذب میکند. پس از آن، او و همسرش، جوزی، به مبارزات استقلال الجزایر میپیوندند.
کاپیتان آندرئاس مایر در سوئیس پس از دریافت یک مجسمه چوبی دیو، از مرگ میگریزد. به طور همزمان و مرموزی در فرانسه، پاسبان کنستانس ویویه همان مجسمه را کنار جسد یک تاجر چوب به نام ویکتور کارون، که در یک کلیسای دورافتاده فوت کرده، پیدا میکند. این دو حادثه مشابه که با یک شیء فولکلور مشترک در دو سوی مرز مرتبط هستند، یک راز غیرقابل توضیح را شکل میدهند.