دینا، دانشجویی که برای تعطیلات به خانه برگشته است، ناخواسته مسئول نگهداری از کودکی میشود. در همین حین، کلانتر شهر با دریافت یک مدرک مرموز، وارد یک تعقیب و گریز میشود تا قاتل یک پرستار بچه دیگر را پیدا کند.
یک قاتل محکوم به اعدام، ادعا میکند که توسط یک نیروی شیطانی تسخیر شده است. دخترش، میشال، زمانی که افرادی که در اطراف او به طرز وحشتناکی میمیرند، شروع به شک کردن میکند که پدرش ممکن است راست میگوید. او باید قبل از اینکه خیلی دیر شود، نفرین عروسک گردان را بشکند...