تعدادی از خلبانان فرانسوی که آتشبس دوم را نپذیرفته بودند، به شوروی پیوستند و اسکادران «نورماندی» را تشکیل دادند. این اسکادران با تقویت در سال ۱۹۴۴، در نبردها به پیروزیهای زیادی دست یافت و در نبرد نیهمن شجاعت زیادی از خود نشان داد.
« الیزابت » ( استفان ) و برادرش ، « پل » ( درمى ) در دنیاى خیالى و محصورى که براى خود ساخته اند ، زندگى مىکنند . پس از مدتى مادرشان مىمیرد و « الیزابت » با میلیونرى ازدواج مىکند ، که او نیز خیلى زود از دنیا مىرود . آنان به زندگى رؤیایى سابقشان باز مىگردند .