"جیمز هوک"، پس از کشتن "جان دارلینگ" و از دست دادن دستش در مبارزه با "پیتر پن"، به دنبال انتقام از "لیلی"، دختر "پیتر" و "وندی"، است. این خشونت تا زمان ازدواج "هوک" با "وندی دارلینگ" ادامه پیدا میکند.
داستان در مورد یک زن جوانه که با اعتیاد به مواد مخدر دست و پنجه نرم میکنه و به طور ناگهانی شروع به دیدن یک موجود دورگه موش-انسان جهشیافته میکنه که وارد زندگیاش میشه. در همین حین، اطرافیانش یکی پس از دیگری از بین میرن.
در اردوی تفریحی که به مناسبت تولد بیست و یک سالگی کیت برپا شده بود، دوستانش با موجودی دورگه و هیولاوار به نام پیگلت مواجه میشوند. پیگلت که ترکیبی از انسان و خوک است، یکی از آنان را به شکل وحشیانهای به قتل میرساند. در ادامه، دوستان کیت از چگونگی به وجود آمدن پیگلت باخبر میشوند و کیت برای نجات جان خود باید با گذشتهاش روبرو شود و با این قاتل بیرحم مقابله کند.
گروهی از مستندسازان برای ساخت فیلمی به جزیره عروسکها میروند. آنها در این جزیره با روحی شرور به نام سانتانا مواجه میشوند که در یک عروسک قدرتمند ساکن است. سانتانا به دنبال شکار و نابودی این افراد است.