یک دلال و مهندس به دنبال ساخت و ساز هستند اما به دلیل کمبود پول با مشکل مواجه میشوند. پیدا کردن یک ساختمان قدیمی برای بازسازی، امیدشان را زنده میکند اما حضور یک سرمایهگذار خرافاتی، برنامههایشان را دچار مشکل میکند.
در هنگامهای که علاءالدین خلجی با نیت شوم غارت معابد مقدس و میراث فرهنگی شتْرُنجْجَی به آن دیار لشکرکشی میکند، دادو باروت با شجاعتی مثالزدنی، پرچم مقاومت را در دست میگیرد و با یاران اندکش در برابر انبوه دشمن صفآرایی میکند.