داستان درباره زنی به نام لیا است که به دنبال خواهرزاده گمشدهاش به استانبول میرود. در این سفر، او با یک وکیل مدافع حقوق آشنا میشود و پیوند عمیقی با خواهرزادهاش برقرار میکند.
ماهسون یک پیک موتوری در استانبول است. او در حالی که به دنبال راهی برای خروج از زندگی پر از بدهی خود است، به طور تصادفی "بزرگترین" استعداد خود را کشف میکند و تصمیم میگیرد ژیگولو شود. مدیر او دوستش لیلا خواهد بود که یک مدیر تبلیغاتی شکست خورده است.