نوح دیویس کشیشی در یک جامعه مرفه است. او پس از از دست دادن همسرش افسرده است. دوست قدیمیاش که در یک محلهی فقیرنشین و پرخطر شهری یک کلیسا تأسیس کرده، با او تماس میگیرد. با نزدیک شدن کریسمس، او وسایلش را جمع میکند و با دو دخترش به کلیسای خیابان نجات نقل مکان میکند. اکنون آنها باید با چالشهایی که در این جامعهی جرمخیز با آن روبرو هستند، دست و پنجه نرم کنند.