"دوسینیو" کشیشی بسیار متعصب است.رئیسش تلاش می کند او را مسئولیت پذیر نگاه دارد.اما او توسط شیطان وسوسه شده و تلاش می کند روح دختری جوان که یکی از معشوقهایش را به قتل رسانده نجات دهد و...
"ماچته" نوجوانی است که در کشوری با وضعیتی دشوار زندگی می کند. مادرش در حال مرگ است و پدرش از او مراقبت نمی کند. یک شب در میان جنگل او با "آرسن" آشنا می شود. "آرسن" شکارچی دهکده است. او تصور می کند پلیس دهکده را به قتل رسانده است. او تلاش می کند از "ماچته" استفاده کرده و برای خود یک عذر موجه بسازد...
کشیشى جوان ( لیدو ) به روستایى مىرود و کارش را آغاز مىکند . صحبت و دوستى با اهالى از جمله « دکتر دلباند » ( بالپتره ) ، کنتى ثروتمند ( ریوىیر ) و خانوادهاش تصویرى است از حاکمیت بىایمانى و ناامیدى بر جهان .