بروزرسانی :
فصل 01 ، قسمت پایانی اضافه شد. (زیرنویس چسبیده)
یامائوچی دنیایی خارقالعاده است که توسط قبیله یاتاگاراسو اداره میشود که میتوانند بین شکل انسان و کلاغ تغییر شکل دهند. یوکیا، پسر زیبا و عجیب و غریب یاتاگاراسو، برای خدمت به شاهزاده جوان انتخاب می شود. او در حالی که در دربار پر از توطئه امپراتوری با وقایع مختلفی روبرو می شود، رابطه ارباب-خدمت عجیبی با شاهزاده جوان برقرار می کند.
هنگامی که پادشاه اوتر می میرد و بریتانیا با هرج و مرج روبرو می شود، مرلین یک ناشناس به نام آرتور را به عنوان پادشاه جدید به عنوان پسر پادشاه فقید، برخلاف خواسته های جاه طلبانه خواهر ناتنی خود، مورگان، معرفی می کند.
داستان دربارهی یک سرآشپز موفق کرهای در زمینه غذاهای فرانسوی است که بهطور ناگهانی به دوران سلسله چوسان سفر میکند و وارد دربار سلطنتی میشود. او با پادشاهی روبهرو میشود که هم بهعنوان یک ستمگر شناخته میشود و هم دارای حس چشایی خارقالعادهای است. این سریال با ترکیب جذاب آشپزی مدرن، سیاستهای درباری، و روابط پیچیده میان شخصیتها، فضایی متفاوت و پرکشش خلق کرده که مخاطب را همزمان به فکر، خنده و احساسات عمیق دعوت میکند.
یک زن جوان تیز هوش و شجاع که به جرم قتل متهم می شود، به طور غیرمنتظره ای به بدنام ترین قانون شکن در قرن هجدهم انگلستان تبدیل می شود. وقتی روح جادویی به نام بیلی ظاهر می شود، نل متوجه می شود که سرنوشت او بزرگتر از آن چیزی است که او تصور می کرد.
میو که در خانواده ای اصیل به دنیا آمده، توسط نامادری بدسرپرست خود بزرگ می شود و با کیوکا ازدواج می کند، سربازی که نامزدهای قبلی او در عرض سه روز پس از نامزدی خود بی احساس بودند. با وجود اینکه هیچ خانه ای برای بازگشت به آن وجود ندارد، میو به آرامی شروع به باز کردن قلب خود به روی شوهر سرد و رنگ پریده اش می کند، علیرغم معرفی دشوار آنها... این ممکن است شانس او برای یافتن عشق و خوشبختی واقعی باشد.
جراح مدرن امروزی ربوده شده و به 700 سال قبل به سلسله Goryeo , برده میشود. دریاسالار چوی یانگ که یک جنگجوست، دکتر ایون یون سو را با خود آورده به طوری که پزشک جان شاهزاده خانم No Guk را نجات دهد. دکتر یون سو آزاد است که به زمان خودش برگردد؟! و یا با ایمان قلبی در گذشته مانده برای کمک به شاه و تبدیل شدن او به حاکم بهتر ورفاه مردمش میشود؟!
قصه ی یک پادشاه و خانوادهاش که برای حفظ امپراتوری تلاش میکنند را بازگو میکند و مضمون آن هم به احقاق حق و عدم تغییر سرنوشت ازلی انسانها برمیگردد. امپراتور پدر میخواهد برای “لی هون” ولیعهد خود همسر انتخاب کند. لی هون، عاشق دختری به نام “یئون وو” میشود و از پدرش میخواهد که آنها را به ازدواج هم در آورد. “یئون وو” که دختری اشراف زاده هست همسر ولیعهد میشود و همه از هوش و درایت او تعجب میکنند. ملکه مادر و دیگر وزیرها که از انتخاب او برای همسری ولیعهد ناراضی هستند برای او تلهای میگذارند که “یئون وون” محکوم به مرگ میشود…
این درام داستان زندگی نوه جومونگ، مو هیول، را روایت می کند که با نفرینی متولد شد که باید پدر، برادران و خواهران، پسر و کشور گوگوریو را نابود کند. این درام داستان زندگی نوه جومونگ، مو هیول، را روایت می کند که در آینده به داموسین (نام سومین پادشاه گوگوریو) تبدیل شد.
یک دختر جوان عاشق رمانهای تاریخی، ناگهان خودش را درون دنیای یکی از همین رمانها مییابد—در نقش شخصیت فرعی و ثروتمندی به نام «چا سونچک». قرار است فقط تماشاگر باشد، اما با یک اشتباه در شب جشن، داستانی را که قرار بود عاشقانهای باشکوه باشد کاملاً تغییر میدهد. حالا شاهزاده سرد و مرموز «یی بئون» به جای عاشق شدن به شخصیت اصلی، دلباختهی او میشود. با تغییر سرنوشتها، قهرمان داستان باید انتخاب کند: بازگرداندن همهچیز به مسیر اصلی یا پذیرش نقش جدید خود در این دنیای تازه...
در دوران ادو، جینتا جوان و خواهرش باید از خانه خود فرار کنند و به روستایی کوهستانی پناه ببرند. سالها بعد، جینتا تبدیل به یک شمشیرزن ماهر شد که قسم خورده است که از کشیش زیارتگاه روستا محافظت کند. جینتا که متهم به کشتن شیطانی است که حرم را تهدید می کند، با موجود بدخواه در جنگل روبرو می شود تا حقیقتی تکان دهنده را بیاموزد. دیو از وقایع صد و هفتاد سال بعد صحبت می کند، زمانی که جینتا باید در آینده با شیطان مقابله کند. بدین ترتیب یک سفر فانتزی حماسی آغاز می شود که دوره های متعددی را در بر می گیرد زیرا جینتا در طول زمان یک شیطان را شکار می کند و باید با طبیعت تاریک خود کنار بیاید.