«آقای ربات» در مورد برنامه نویسی جوان به اسم Elliot می باشد که با هک کردن مردم با آنها ارتباط برقرار می کند. او از توانایی های خودش به عنوان اسلحه ای برای حفاظت از کسانی که برایش مهم هستند استفاده میکند، اما ناگهان خودش را بین شرکت امنیتی ای که آنجا کار میکند و دنیای زیرزمینیِ هکرها که وی رو وادار میکنند شرکت های آمریکایی را هک کند، قرار میگیرد...
آپدیت دوبله فارسی: فصل 01 ، قسمت پایانی اضافه شد.
----------------------------------------------------------------------
سریال دوبله فارسی کامل و بدون حذفیات «آقای ربات»
دوبله شده توسط شبکه ماهواره ای Manoto
ماجرای سریال مستر ربات – Mr Robot
الیوت اندرسون Elliot Alderson کارمند جوان و توانای بخش فنی یک شرکت خدمات امنیت سایبری (ALLSafe) است که بهشدت درونگرا و جامعه گریز است. به همان اندازه که از مردم خوشش نمیآید به اطلاعات آنها در شبکه اینترنت علاقهمنداست. پس سرگرمی او در آپارتمان ساده و محقرش هک کردن ایمیل، حسابهای بانکی و چت رومهای آنها است. گاهی هم با دادههای به دست آورده رابینهود وار به کمک مردم، دوستان و نزدیکانش میشتابد و خطاکاران را به دست پلیس داده و یا خود آنها را ادب میکند. مانند لوگوی یک هکر ناشناس لباس میپوشد و برای حفظ آرامش و کنترل پارانویید خود از قرصهای مورفین استفاده میکند. همیشه احساس میکند توسط مردان کتوشلوار پوشی مورد تعقیب قرار میگیرد. در یک حمله که به سرورهای مهمترین مشتری شرکت یعنی E Crop که در حال حاضر یکی از معظمترین و پولدارترین شرکتهای آمریکا و دنیا است خوش درخشیده و آن را متوقف میکند. در این ضمن درمییابد که یک گروه هکر به نام fsociety مسئول این حمله بوده است. با این کار موردتوجه رئیس شرکت خودش و همچنین مدیر بخش تکنولوژی شرکت ای کراپ قرار میگیرد. در مترو با مرد مرموز مسنتر از خودش آشنا شده که او را با خود به تشکیلاتش واقع در یک شهربازی بهظاهر متروکه میبرد. در آنجا با اعضا و اهداف این گروه هکر (fsociety) آشنا میشود. مرد مرموز خود را مستر ربات Mr Robot رئیس گروهی معرفی میکند که دو دختر و دو مرد دیگر تحت نظارتش هستند. مستر ربات از او میخواهد که در گزارش خود به شرکت ای کراپ مشخصات ip تری کولبی Terry Colby رئیس بخش تکنولوژی را بهعنوان مرد پشت پرده این حملات جاسازی کند تا بتوانند با پاپوش درست کردن برای او به این شرکت شیطانی که به نظر آنها مسبب بدبختی خیلیها شده است ضربه بزنند.تری کولبی دستگیر شده و به زندان میافتد. تایرل ولیک Tyrell Wellick ، جوان جاهطلب و یکی از مدیران رده میانی شرکت ای کراپ به الیوت پیشنهاد شغل دندانگیری را میدهد ولی الیوت که از آینده شرکت خودش و همکار دختری به نام آنجلا ماس Angela Moss که او را پنهانی دوست دارد، نگران است این شغل را قبول نمیکند. مستر ربات پسازاین موفقیت از الیوت درخواست دیگری مبنی بر منفجر کردن یک پالایشگاه متعلق به این شرکت را میکند اما الیوت به دلیل کشته شدن افراد بیگناه آن را رد میکند. در همین حین دختر همسایه الیوت به نام شیلا Shayla که برای او قرصهای مورفین تهیه میکند مورد آزار رئیس قاچاقچیاش قرار می گیرد و الیوت با دادن اطلاعاتی به پلیس او را راهی زندان میکند. رئیس قاچاقچی در زندان متوجه میشود که الیوت او را لو داده است پس با هماهنگی افرادش در خارج از زندان شیلا را دزدیده و الیوت را مجبور میکنند با هک کردن سیستم امنیتی زندان ترتیب آزادی او را فراهم کند. الیوت که اکنون به شیلا وابسته شده است این کار را میکند اما قاچاقچی سنگدل پس از آزادی، شیلا را به قتل میرساند. رسانهها از یک رسوایی دیگر در خصوص سرپوش گذاشتن بر نشت مواد سرطانزا در شرکت ای کراپ تحت نظر تری کولبی که هماکنون در زندان بسر میبرد خبر میدهند. الیوت آن را از تلویزیون دیده و زخم کهنه او یعنی مردن پدرش ناشی از سرطان که دست بر قضا کارمند ای کراپ بوده است سرباز میکند و او را مصمم به همکاری با fscociety میکند.او نقشهای طرح میکند که طی آن با همکاری یک گروه هکر چینی سرشناس به نام ارتش تاریکی بتواند تمام فایلهای پشتیبان شرکت ای کراپ را پاک کرده و آن را زمینگیر کند.تایرل ولیک جاهطلب که پست مدیریت بخش تکنولوژی شرکت را ازدسترفته میبیند تمهیداتی را برای جلب نظر مدیران شرکت و همچنین روشهایی را برای انتقام در صورت ناکامی نهایی در نظر میگیرد. آنجلا همکار و دوست قدیمی الیوت که او هم مادرش را در اثر سرطان در شرکت ای کراپ ازدستداده است با تری کولبی وارد یک معامله میشود. او به کولبی پیشنهاد میکند که در صورت شهادت درباره سهلانگاری مدیران وقت در خصوص نشت مواد سرطانزا مسؤولیت پاپوش درست کردن به او را در جریان حملات سایبری به سرورهای شرکت را به عهده خواهد گرفت و او از زندان رها خواهد شد. کولبی آن را قبول کرده و آنجلا با این کار شغل خود را ازدستداده و همچنین آینده شرکت و کارکنان آن را در معرض خطر بزرگی قرار میدهد. رز سفید رئیس هکرهای ارتش تاریکی با الیوت دیدار کرده و به او قول همکاری برای هک کردن شرکت ای کراپ را میدهد. تایرل ولیک بازی را در به دست آوردن پست ریاست بخش تکنولوژی به همکارش باخته و با به قتل رسانیدن زن او از شرکت اخراج شده و به نزد الیوت میرود. الیوت پس از سه روز ناهشیاری خود را در ماشین تایرل مییابد وبوسیله خواهرش دارلین Darlene که او هم یکی از افراد تیم fsociety است باخبر میشود که عملیات هک شرکت ای کراپ با موفقیت انجامشده است. او سرانجام از روی تصاویر خانوادگی متوجه میشود که مستر ربات کسی نیست جز پدرش و بیننده در قسمت آخر سریال متوجه میشود که حضور مستر ربات فقط ساخته ذهن متوهم الیوت بوده است.آنجلا به همراه دارلین که همواره مواظب الیوت بیمار بودهاند به دنبال او رهسپار شده و در کنار قبر پدرش او را مییابند. الیوت متوجه توهم حضور پدرش شده و درمییابد کسی جز خود او رئیس هکرهای fsociety نمیباشد. شرکت ای کراپ با این هک دچار فروپاشی شده، سهام آن بهشدت سقوط میکند و مدیر منابع انسانی و ارزشآفرینی بخش تکنولوژی در جلوی دوربین تلویزیون خودکشی میکند. مردم علیه شرکتهای بزرگ و جاهطلبی آنها در خیابانها شعار میدهند. الیوت در آپارتمان تاریک و محقر خود تنهاست و با صدای زنگ، در را بر روی کسی باز میکند. کسی که باید در فصل دوم ببینیم کیست.
.............................................................
نقد و بررسی فیلم مستر ربات – Mr Robot
هنگامیکه برای اولین بار چشمم بهصورت مستطیلی شکل، بیتفاوت، رنگپریده، با آن چشمهای ورقلمبیده الیوت الدرسون با بازی رامی مالک Rami Malek شخصیت نقش اول سریال مستر ربات افتاد احساس خوبی پیدا کردم و وقتی در کافیشاپ و در مکالمهای که او با صاحب آن داشت متوجه شدم او یک نفوذ گر ماهر به سیستمهای الکترونیکی و اطلاعات پنهانشده درون آنهاست احساس خوبم بیشتر شد. خوشحال بودم از اینکه بعد از مدتی دارم یک سریال که مقدار زیادی هیجان درونش پنهانشده را تماشا میکنم. کز کنم کنج کاناپه کنار بخاری و یک فنجان چایی دبش و یک ماجرای مشتی رازآلود که برای 60 دقیقه مرا از اتفاقات غمانگیز روزی که پشت سر گذاشتهام خلاص کند را تماشا کنم. در همین افکار خوش داشتم به این جوان ویژهی حساس آدم گریز نیمه معتاد دل میبستم که داخل مترو سروکلهی مستر ربات یک شخصیت دیگر که کریستین اسلیتر Christian Slater نقشش را بازی میکرد پیدایش شد و چرت دلانگیزم را پاره کرد. خالق جوان این سریال سم اسمایل Sam Esmail از سر بیتجربگی و ذوقزدگی سراسیمه شخصیت مستر ربات را خیلی زود و نابجا وارد ماجرا میکند. بایستی اجازه میداد که بیننده بیشتر با الیوت وقت می گذراند تا آمادگی پذیرش شخصیتهای دیگری که بهاندازه او جذاب نیستند را پیدا می کرد. همچنین اشتباه فاحش وی در استفاده از اسلیتر در نقشی که قرار است همزمان پدر الیوت و خود الیوت باشد و در زمان خودش مخی در کامپیوتر بوده است بههیچعنوان قابلگذشت نبود. بههرحال چه زود فهمیدم که باید فتیله انتظارم را پایین بکشم. بازیگرها و شخصیتهای نهچندان جالب و ناامیدکنندهی دیگری هم کمکم به مستر ربات اضافه شدند. دوستپسر آنجلا، تمام افراد تیم هکر fsociety که گل سرسبدشان آن دختر مثلاً ایرانی است ، مدیر جوان و جاهطلب شرکت ای کراپ و قاچاقچی نامتعادل را میتوان از این دسته نام برد. برای من خیلی عجیب است که در تمام آثار هالیوودی تفاوت میان عربها و ایرانیها مشخص نیست و کمی اندوهناک است که همواره باید پوششها و قیافههای عربی و حتی افکار عربی را بهجای خودمان تماشا کنیم. در سریال مستر ربات استفاده از این دختر (فکر کنم اصلیت هندی دارد) با آن گریم و پوشش تروریست گونهاش که هرلحظه انتظار داشتیم ضامن بمبی که در زیر لباسش پنهان کرده است را بکشد دیگر به حماقت نزدیک شده بود. یا این حال سریال تا پایان قسمت دوم وضعیت خوبی دارد ولی بعدازآن با نامشخص و بلاتکلیف گذاشتن برخی ماجراها و نپرداختن به بعضی شخصیتها تعداد زیادی از بینندگان خود را از دست میدهد. این آمار به دلیل تلویزیونی بودن آن قابلمحاسبه نیست. بر روی رأیدهندگان و نظردهندگان به سریالها زیاد حساب نکنید. این سریال شبیه به جعبه میوهای میماند که باغداران هموطن خودمان درست میکنند که در ردیف اول خوشرنگ و بزرگترینها عشوهگری میکنند و هرچه به ته جعبه نزدیک میشویم ریزترها و کرمخوردهها، دلزدگی.
در فیلمها و سریالهای آمریکایی نبرد تصویری میان خیر و شر خیلی مبالغهآمیز به نمایش درمیآید. هرچه عظمت و خباثت شخصیت منفی فیلم بیشتر باشد عظمت خود فیلم بیشتر شده و مهرههای مثبت آن دوستداشتنیتر خواهند بود. نادیده انگاشتن این فرمول برای بسیاری از نویسندگان و کارگردانها بسی دشوار است. سم اسمایل هم در سریال مستر ربات از وسوسههای این فرمول در امان نمانده است و برای ابهت بخشیدن به شخصیت الیوت و البته کل اثرش دست به خلق یک ابر شرکت خبیث به نام E crop میزند که حتی از طریق توهمات الیوت به بیننده القاء میکند که حرف اول آن یعنی E میتواند برآمده از خودِ خودِ شیطان Eveil باشد. اما او یعنی خالق این اثر مقدار و ابعاد این ضدقهرمان را فقط در حد چند جمله و چند مدیر کتوشلواری محدود میکند. پولدار بودن و بزرگ بودن که مدرک جرم محسوب نمیشود. حتی از اعمال شرورانه آن فقط به سرپوش گذاشتن بر یک حادثه نشت مواد سرطانزا که در طی آن چندین نفر مردهاند اشاره میکند. از تجهیزات، تشکیلات و روابط این شرکت هیولا مانند تنها به نشان دادن چند راهرو و یک نمای ساختمان بلند و چند نفر آدم نسبتاً ابله قناعت میکند. باور کنید همان صاحب کافیشاپ که تصاویر پورنوی کودکان را در اینترنت این دست و آن دست میکرد از تمام آدمهای تو شرکت ای کراپ پلیدتر و منفیتر به نظر میرسید. حتی چسبانیدن چند تا از این صفات به جوانک نامتعادلجاهطلب (تایرل ولیک) مانند تن دادن او به همجنسبازی با یک منشی مرد، کشتن همسر همکارش در بالای پشتبام و کمک در هک کردن شرکتی که در آن کار میکند، همه و همه مضحک و تافته جدا بافته به نظر میرسد. اینگونه به نظر میآید که خالق این سریال تلویزیونی خیلی دوست داشته اثری خلق کند که همه گونه سبک ادبی و هنری در آن دیده شود. چیزی بسازد که هم نوجوانان خوششان بیاید هم بزرگسالان، هم زنان آن را بپسندند و هم مردان، هم متفکرین از آن لذت ببرند و هم قشریون، هم آدمهای نرمال دوستش داشته باشند و هم خیالبافان متوهم. شاید برخی، ما را به برداشت ساده انگارانِه از این سریال متهم کنند اما نمیتوان لذت ساده دیدن و مستقیم فکر کردن را بهپای انحنای زائد و ناشیانهی ایدهای که چندان هم پیچیده نیست قربانی کرد. ما از به هم ریختن ذهن و درونمان ترسی نداشته و لذت هم میبریم مشروط بر اینکه کسی که این کار را میکند ما را از مرز عقلانیت بیرون نیندازد. کارگردان و نویسنده اثر، تمام انرژی خود را فقط برای پروراندن کاراکتر الیوت صرف کردهاند که فوقالعاده هم خوب ازکاردرآمده است اما به سایر محتویات سریال بدجور آب بستهاند. ازاینروست که شاهد یک شیب نزولی در کیفیت سریال از قسمت دوم به بعد هستیم.
مستر ربات هم نداریم اما برخی از موارد در طول زمان به قوانین و استانداردی بدل شدهاند که رعایت نکردنشان یا کمعقلی است و یا نشان از عقل فراوانی است که میخواهد سنت شکنی کند و سبکی جدید دراندازد. اگر قرار است یک اثر در مورد شخصیتهایش رازآلود و یا معمایی باشد باید مقداری تعاریف اولیه را در اختیار بیننده قرار دهد که در طول سریال مدام تغییر و از منطق فیلمسازی نیز تجاوز نکند. خب، میشد حدس زد که مستر ربات ساخته ذهن الیوت است اما وقتی به صحنه قاپیدن کارت شناسایی کارمند شرکت ای کراپ در بار توسط مستر ربات میرسیم ناگهان تمام ذهنیت ساختهشده و حدسیات ما به بنبست میرسد چراکه در طول سریال به ما فهماندهاند که کارهای فیزیکی اینچنینی و فرز گونه از شخصیت شکسته، آرام ، معتاد و شلوول الیوت برنمیآید. این تنها یک مثال بود. پس ما مجبور هستیم تمام آنچه در ذهن ساختهایم را در سطل آشغال بریزیم و دوباره شروع به حدس زدن کنیم. همچنین سریال، ناجوانمردانه بسیاری از سوراخهای آسفالت ذهن پرسشگر ما را پر نکرده و مانند شهرداری محل آن را آشکارا به فصل دوم حواله میدهد. ایرادی ندارد که خلاقیت یک نفر در یکفصل دهقسمتی جای نگیرد و در قسمت آخر آن را به ما گوشزد کند اما ناتمام گذاشتن ماجراها و معرفی نکردن شخصیت های قسمتهای داخلی (از 3 تا 9) دیگر یک نوبر است. در پایان هم متوجه میشویم که بار کمبودهای اثر را فقط باید همین الیوت بینوا با آن جثه نحیف و روح رنجورش به دوش بکشد. بقیه شخصیتهای داخل سریال همگی یا معلق هستند یا بهدردنخور. اگر انگیزهای برای دیدن تا به آخر سریال بود فقط محض همدردی با الیوت و تماشای مهارتش در نفوذ به درون سیستم دیگران، شکستن قفلها و پیدا کردن پسوردهای آدمهای معمولی است نه پاک کردن اطلاعات ذخیرهشده در سرورهای شرکتهای غولپیکر.
دکستر (به انگلیسی: Dexter) که در سن 3 سالگی یتیم و شاهد کشته شدن فجیع مادرش توسط گانگسترها بوده دچار آسیب شدید روانی شده توسط افسر پلیس میامی هری مورگان به فرزندی پذیرفته شده بود. وی متوجه گرایشهای بیماری روانی دکستر شد و به وی یاد داد تا اشتیاق وحشت آور خود را برای کشتن کنترل کند و آن را در راهی سازنده با کشتن افرادی که لیاقتش را دارند به کار برد. کسانی که بیشتر آنها از دست سیستم به خاطر راههای گریز در قانون فرار کرده اند یا هرگز دستگیر نشده اند…
این سریال در هر قسمت از خود با داستان های فوق العاده زیبا و متفاوت سعی دارد اعتراضی نسبت به پیشرفت روز افزون تکنولوژی و اعتیاد مردم به آنرا نشان دهند که بصورت روز افزون در حال پیشترفت در زندگی انسان هاست...
این سریال داستان افرادی را نشان میدهد که هر کدام به نوعی در زندگی خود مشکل بزرگی دارند و برای جبران آن وارد بازی مرموزی می شوند که فقط یک برنده با جایزه 45.6 میلیارد وونی (40 میلیون دلار) خواهد داشت …
داستان فصل دوم در کالیفورنیا رخ میدهد. جایی که سه کاراگاه و یک تبهکار با یکدیگر همکاری می کنند تا پرده از قتلی مخوف که زندگی همهی آنهارا تحت تاثیر قرار داده، بردارند. محوریت این فصل از سریال در مورد زنان سختکوش، مردان بد و تاریخ مخفی سیستم حمل و نقل ایالات متحده آمریکاست...
جوئل و الی، زوجی که از طریق سختی دنیایی که در آن زندگی میکنند به هم متصل شدهاند، مجبور میشوند شرایط وحشیانه و قاتلان بیرحم را در سفری در سراسر آمریکای پس از همهگیری تحمل کنند.
سریال "بهتره با ساول تماس بگیری" اسپینآف سریال "بریکینگ بد" می باشد که داستانش در مورد وکیل والتر وایت، ساول گودمن (باب ادنکیرک) و دفتر وکالت او و نحوه آشنایی او با اعضای گروه درست قبل از رخ دادن اتفاقات "بریکینگ بد" می باشد...
به خاطر بازی های سیاسی ، یک مرد بیگناه روانه زندان شده و سپس به اعدام محکوم می شود. در اینجا برادر او که یک نابغه است عمدا خود را به همان زندان می اندازد تا خود و برادرش را از آنجا فراری دهد...
بعد از 7 سال و بزرگ شدن فرزند مایکل اسکافیلد ، داستان از آن جایی شروع می شود که “تی بَگ” با یک مدرک می خواهد به لینکولن ثابت کند که مایکل هنوز زنده است. بعد از تحقیقاتشان لینکولن رد پای برادر خود را در یک زندان دورافتاده پیدا می کند و برای نجات او به سفری خطرناک می رود...