در سریال شنود (The Wire) محله مواد مخدر بالتیمور را از نگاه مواد فروشان نشان داده است و همجنین اجرای قانون در این محل ولی پیام این سریال بسیار فرا تر ازین چیزهاست.بازیهای عالی ، متن قوی و بدون اشکال ، کارگردانی خلاقانه ، همه و همه دست به دست هم داده تا با یکی از بهترین سریالهای شبکه HBO مواجه شویم…
داستان فصل دوم در کالیفورنیا رخ میدهد. جایی که سه کاراگاه و یک تبهکار با یکدیگر همکاری می کنند تا پرده از قتلی مخوف که زندگی همهی آنهارا تحت تاثیر قرار داده، بردارند. محوریت این فصل از سریال در مورد زنان سختکوش، مردان بد و تاریخ مخفی سیستم حمل و نقل ایالات متحده آمریکاست...
سریال فارگو که بر اساس فیلمی با همین نام ساخته شده است که هر فصلش دارای یک داستان مجزا بوده و تیم بازیگری آن متفاوت هستند. داستان فصل اول درباره مردی خطرناک و خشن به نام "لورن مالوو" می باشد که وارد شهر کوچکی شده و علاوه بر ایجاد دردسر برای مردم شهر، با فروشنده بیمه ای به نام "لستر نیگارد" دچار مشکل می شود. داستان فصل دوم درباره مامور پلیسی به نام "لو سالورسون" می باشد که به تازگی از جنگ ویتنام برگشته است و در مورد یک پرونده ی مرموز تحقیق می کند. داستان فصل سوم ماجرای "امت استاسی" مدیر پارکینگ و پمپ بنزین کینگ است که آن را یک داستان و الگوی موفقیت از نوع آمریکایی توصیف میکند، این در حالی است که برادر دیگرش "ری" شخصیت بسیار محتاطی دارد و سالها در زیر سایه برادرش امت زندگی کرده است. رقابت و دعواهای این دو برادر منجر به این میشود که…
داستان با قتل دختری به نام لاورا پالمر که در شهر آرام توین پیکس زندگی می کند آغاز می شود. اهالی این شهر از این قتل شگفت زده می شوند و کلانتر شهر از دال کوپر کار آگاه FBI برای کشف راز قتل کمک می خواهد، وقتی کوپر تحقیقات خود را برای پیدا کردن قاتل آن دختر آغاز می کند به مسائل مشکوکی بر خورد می کند و اینطور بنظر می رسد همه اهالی رازی را از او مخفی می کنند که او می بایست این راز را کشف کند...
داستان در مورد پلیسهای یک کلانتری در مرکز شهر لس آنجلس است که برای حفظ امنیت خیابانها و تأمین منافع شخصی خود، حاضرند قوانین را بشکنند یا علیه همکاران خود کار کنند. این امر باعث میشود که آنها در موقعیتی دشوار قرار بگیرند، زیرا باید بین وظایف حرفهای و منافع شخصی خود تعادل برقرار کنند.
این سریال داستان دو مامور پلیس در سال ۱۹۷۹ را روایت میکند که با قاتلان زنجیرهای درگیر هستند. هولدن فورد و بیل تنچ با بررسی قتلهای زنجیرهای و صحبت با خود قاتلان از حقیقتهای هولناکی مطلع میشوند...
دکستر (به انگلیسی: Dexter) که در سن 3 سالگی یتیم و شاهد کشته شدن فجیع مادرش توسط گانگسترها بوده دچار آسیب شدید روانی شده توسط افسر پلیس میامی هری مورگان به فرزندی پذیرفته شده بود. وی متوجه گرایشهای بیماری روانی دکستر شد و به وی یاد داد تا اشتیاق وحشت آور خود را برای کشتن کنترل کند و آن را در راهی سازنده با کشتن افرادی که لیاقتش را دارند به کار برد. کسانی که بیشتر آنها از دست سیستم به خاطر راههای گریز در قانون فرار کرده اند یا هرگز دستگیر نشده اند…
“ویل گراهام” یک مأمور اف.بی.آی ـه،که تخصص و روش ویژهایی در دستگیری قاتلین زنجیرهایی داره. روش اون به این شکل هستش که در دستگیری قاتلین از کمک روان پزشکهای حرفهایی هم بهره میبره. او به کمک “هانیبال لکتر” که روان پزشکی متخصص ـه در دستگیری قاتلین بسیار موفق ظاهر میشود، امّا چیزی که نمیدونه اینکه خودِ “هانیبال” یک قاتل سریالی بسیار خطرناک ـه...
جان لوتر یک کاراگاه و بازرس ارشد است که در فصل اول در واحد جرایم جدی و در فصل دوم در واحد جرایم جدی و زنجیره ای فعالیت میکند. لوتر هم یک افسر پلیس خاص و هم یک نابغه است او وسواسی و قدرتمند است و گاهی به خاطر از دست دادن کنترل خشونت خود خطرناک میشود لوتر هزینه سنگینی را به خاطر خاص بودنش پرداخته است. او قادر نیست از جنایاتی که بهش نزدیک میشود جداکند. برای لوتر همیشه کارش در اولویت قرار دارد خاص بودنش هم برایش موهبتی است و هم یک نفرین هم برای خود و هم برای کسانی که به او نزدیک اند...
این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…
داستان قتل دختری جوان به نام رزی لارسن است که در سیاتل رخ داده است و گروهی از پلیسان به تحقیق در خصوص این قتل مشغول شده اند و به دنبال قاتل و انگیزه او از انجام این کار هستند…
داستان سریال راجع به مامور اداره پلیس پاتریک جین می باشد که از لحاظ روانشناختی با اداره پلیس همیاری می کند. هنر او توجه به جزئیاتی است که ما به عنوان فردی معمولی به آنها توجه نمی کنیم . در شخصیت پردازی پاتریک، ما فردی شوخ بعضی وقت ها جدی را می یابیم که مثل خیلی از شخصیت ها ی شبیه اش از زخم دیرینه ای رنج می برد که از همان قسمت اول با آن غم بزرگ در زندگیش آشنا می شویم…
سریال درباره متخصصین حرفه ای ای هست که توسط FBI گرد هم میان تا یه قاتل زنجیره ای رو گیر بیاندازند..یه تفاوت اصلی این سریال با سریالهای پلیسی اینه که اون اتفاقی که شما فکر می کنید می افته اتفاق نمی یفته ... بیشتر از اینکه به تجهیزات وابسته باشه به قدرت های فردی و روانی افراد وابسته هست..بر روی شخصیت ها و رابطه اونها تاکید زیادی شده و تقریبا همه شخصیت ها جذاب هستند . و در پایان کلیت سريال برای کسانی که از رشته روانشناسی جنایی اطلایی ندارند یا می خواهند اطلاع پیدا کنند بسیار جذاب است چون رویه ای کاملا متفاوت برای کشف جرم را به ما نشان میدهد...
در سال 1983 ، دنیس نیلسن قاتل زنجیره ای اسکاتلندی پس از کشف بقایای انسانی که باعث مسدود شدن مجرای تخلیه در نزدیکی خانه او در لندن شده بود ، دستگیر شد...