فیلم دو داستان مجزا را روایت می کند.داستان اول درباره "لی" فروشنده ای خیابانی که پدر خود را به تازگی از دست داده و داستان دوم درباره "چن" زنی که او در سفری به پاریس با او برخورد کرد."لی" که در خیابانهای تایپه ساعت می فروشد،ساعت خود به "چن" می فروشد،سپس او دچار علاقه ای شدید برای تنظیم همه ساعتها به زمان پاریس می شود و...

وقتی از طرف پدرش دستور دریافت می کند تا انتقام مرگ پدرش را بگیرد،مرد جوانی تاریخچه خشونت بین دو خانواده رقیب را زیر سوال می برد و...

سه برادر ، یکی روحانی و ساکن صومعه ، دیگری قمارباز و سومی - روشنفکر ، مشکلات خود را در روسیه قرن نوزدهم حل می کنند.

پس از برخورد اتومبیلش با چیزی،"ورو" حالتی روانشناختی را تجربه می کند.او متوجه می شود که ممکن است شخصی را به قتل رسانده باشد...

مارس 1917. جنگ جهانی اول در حال حاضر سه سال است. قطاری با مهاجران روسی از آلمان و سوئد به سن پترزبورگ حرکت می کند. افراد غیرقانونی تحت هدایت ولادیمیر ایلیچ اولیانوف ، معروف به لنین هستند

در آینده بشر توسط فناوری و پزشکان کنترل می شود تا نسل بشر را بهبود بخشد. یکی از مخلوقات مشکوک است که یک انسان عادی است یا یک گولم معکوس ...

یک پیرمرد ناشنوا که سمعک دارد در خیابان‌های رشت قدم می‌زند. وقتی اطرافش خیلی شلوغ و پر سر و صدا می‌شود، سمعکش را خاموش می‌کند. متاسفانه وقتی به خانه برمی‌گردد، صدای زنگ در زدن نوه‌اش را نمی‌شنود.

آمادو، مهاجر آفریقایی که به صورت غیرقانونی وارد کشور شده است، در تلاش برای یافتن زندگی بهتر، سختی‌های زیادی را در بروکسل متحمل می‌شود.

آنتونیو لوپز، هنرمند، در طول پاییز می‌کوشد تا نور خورشید را که بر درخت بِه او می‌تابد، ثبت کند؛ اما این تلاش او بی‌نتیجه می‌ماند.

سه داستان جداگانه به این موضوع می‌پردازند که چگونه شرایط عادی به خشونت تبدیل می‌شوند. نمونه‌ها شامل ترس پدری مشهور از ازدواج دخترش با یک افسر آمریکایی و حس فریب‌خوردگی شوهری خیانتکار پس از کشف خیانت همسرش هستند.

باغبانی به نام ناپلئونه در ویلایی در جنوب ایتالیا مشغول به کار می‌شود و درگیر رابطه‌ای مثلثی با پائولا و مادرش می‌شود که پیامدهای آن شامل س.ک.س.،.مرگ و آشوب است.

یک موسیقیدان دلسرد که در کارش موفقیتی کسب نکرده بود، با استفاده از اندام زیبای همسرش، برای خود حرفه‌ای جدید ایجاد می‌کند.

اَنت-درو پس از درگیری با قلدرها و آغاز همزیستی معجزه‌آسا با مورچه‌ها، دیگر نمی‌ترسد و به قدرتی توقف‌ناپذیر برای انتقام تبدیل شده است.