در شهر کوچکی از کشور برزیل،"فلور" زنی بسیار زیبا با "وادینهو" مردی خوشتیب ازدواج می کند.اما پس از ازدواج متوجه می شود علاقه ای به او ندارد.او به همسایه هایش آشپزی آموزش می دهد اما همه پولهایش را صرف قمار می کند.یک روز "وادینهو" می میرد و "فلور" با مرد دیگری ازدواج می کند و...
لوزیا از مناطق دورافتاده شمال شرقی برزیل به ریودوژانیرو میآید تا نامزدش را پیدا کند. اما به زودی متوجه میشود که او به یک جنایتکار خطرناک تبدیل شده و تحت تعقیب پلیس است.