
Yuki Nakashima
- نام اصلی : Yuki Nakashima
- پیشه : بازیگر زن
شناخته شده با
-
-
7.8-- / 100
اعضای گروه Roselia پس از گذراندن سختیها، متعهد به حضور در جشنوارهی FUTURE WORLD FES میشوند. در پاییز، لیزا با نوشتن ترانهای بالغ میشود و یوکینا و سایو عزم خود را در نامهای تصویری به آینده ابراز میکنند. انگیزه آنها...
-
-
-
5.1-
یک شب بازی شروع شد. یک بازی بقا شدید که در آن بسیاری باختند و بسیاری دیگر ناپدید شدند. یک پسر و یک دختر تصمیم میگیرند تا نیروهای خود را به هم بپیوندند و با موجود عظیمی روبرو شوند که سرنوشت آنها را تغییر میدهد.
-
5.8-
میسورا کاناتا دانش آموز سال اولی در تیم تشویق کننده دبیرستان تاکانوساکی است. او در دوره راهنمایی موفق به کسب قهرمانی کشور شد، اما پس از یک اشتباه در یک مسابقه نمی تواند بپرد. او با سوزوها، شیون، آنا، اونکا و مگومی دوست می شود تا PoMPoM ها را تشکیل دهند. تیم جدید آنها فراتر از تشویق کردن است تا به قلب افرادی که آنها را تشویق می کنند برسد. آنها فقط ممکن است دنیا را تغییر دهند!
-
7-
یوتا آسامورا را دنبال می کند، که پدر و مادرش زمانی که او در دبیرستان است دوباره ازدواج می کنند و او یک خواهر کوچکتر زیباتر به نام ساکی آیاسه به دست می آورد. ساکی همچنین دانش آموز شماره 1 کلاس خود است. هر دوی آنها از طریق والدین خود اطلاعاتی در مورد روابط زن و مرد دارند و برای اینکه در خانواده اختلاف ایجاد نکنند، موافقت می کنند که زیاد متخاصم نباشند، بلکه خیلی هم سازشکار نباشند، با فاصله متوسطی بین آنها. ساکی به خاطر عشق خانوادگی گرسنه است، اما بارها سعی می کند تنها باشد و یوتا از اینکه چگونه یک برادر بزرگتر مناسب باشد، گیج شده است. آنها به تدریج یاد می گیرند که با یکدیگر راحت شوند.
-
5.7-
کافه Kurokoneko-tei. این یک کافی شاپ است که در گوشه ای از منطقه 5 پایتخت امپراتوری واقع شده است. در آنجا دخترانی کار می کنند که عروسک های مکانیکی مستقل (اتوماتا) هستند که اوج بهترین فناوری هستند. جنگ بزرگ چند سال پیش به پایان رسید. دختران به عنوان سلاح در آنجا خلق شدند. سرانجام صلحی که پس از جنگ به وجود آمد فرا رسید. بازسازی شده تا ظاهری جدید داشته باشند، کیمونوهای براق پوشیده اند، آنها به دنبال یک نقش جدید هستند و با روحیه بالا می خوانند. آیا دوست ندارید اوقات فوق العاده ای را با آنها بگذرانید؟
-
7.18
نابغه بودن راحت نیست... شاهزاده وین آماده ارتکاب خیانته. و کی میتونه سرزنشش کنه؟ اونم وقتی که باید کار نشدنی ای مثل اداره کشور کوچیک و رقت انگیزش رو انجام بده و وقت استراحت نداره! ولی ایده هوشمندانه اش برای به مزایده گذاشتن کشورش کاری میکنه که این شاهزاده تنبل بتونه برای همیشه بازنشسته بشه. یا لااقل نقشه این بود... تا وقتی که نقشه های خیانتش به نتایج نا به سامانی منجر میشه.
-