یک سرباز متفقین به نام "فرانک وینسلو" ترس شدیدی از جنگ دارد و همیشه سعی میکند از نبردها دوری کند. اما زمانی که حاوی اطلاعات حیاتی بسیار مهمی است و در پشت خطوط دشمن گیر کرده است باید بین ترس و وجدانش یکی را انتخاب کند...
چارلی یک پیشخدمت خجالتی و دست و پا چلفتی است که در یک کافهبار ارزان کار میکند. او در پارک با یک دختر زیبا آشنا میشود و به او علاقهمند میشود. او وانمود میکند که یک سفیر است تا بتواند به او نزدیک شود، اما نامزد دختر به او مشکوک میشود...