چند سالی از شورش آنشی میگذشت که ناگهان سپاه تبت از جنوب غربی یورش بردند. گائو شی که در شهر محاصره شده به دام افتاده بود، در خلوت خود به یاد خاطراتش با لی بای افتاد و آنها را برای خواجه ناظر ارتش بازگو کرد.
شش هزار سال پیش، ظهور خدای شیطان، موجودات بسیاری را به شیاطینی پلید تبدیل کرد. انسانها برای مقابله با این تهدید بزرگ، شش معبد مقدس بنا نهادند. لانگ هائوچن، جوانی شجاع و با استعداد، به معبد شوالیهها پیوست و در این راه پر مخاطره قدم گذاشت. با گذشت زمان، او به یک جنگجوی قدرتمند تبدیل شد و به رسمیت شناخته شد. لانگ هائوچن و همراهانش در شش معبد، برای نجات بشریت و مقابله با نیروهای شیطانی، نبردهای سخت و طاقتفرسایی را از سر گذراندند. او در این راه از جان خود گذشت تا از مردم بیگناه محافظت کند. اما آیا لانگ هائوچن میتواند تاج مهر را به دست آورد و به عنوان شوالیهای شایسته، به بالاترین مقام در معبد برسد؟ پاسخ این پرسش، در ادامهی داستان آشکار خواهد شد.