پس از اینکه پدر "فلورنس فالون" در کلیسایی که سالها در آن دعا می کرده از دنیا می رود،او اعتقاد و ایمانش را از دست می دهد.او با یک کلاهبردار همدست شده و برای بدست آوردن پول دست به جعل معجزه می زند.اما عشق و اعتماد یک مرد نابینا ایمان او به خدا را دوباره به وجود می آورد...
تام اودی مورد علاقه دو زن، آنا برگر و گلوریا همیلتون است. تام از عشق آنا به او بی خبر است و با گلوریا نامزد می شود. پدر گلوریا، جان همیلتون، یک مرد ثروتمند است که کنترل یک سد را در بالادست شهر جانزتاون، پنسیلوانیا در اختیار دارد. او می خواهد آب پشت سد در بالاترین سطح خود نگه داشته شود تا قراردادهای چوب بری خود را تسهیل کند ...