یک بانکدار سرمایهگذار به نام Linda Bachmann و تیمش به خانهی Lord و Lady Macintosh در اسکاتلند میروند. اما نشانههای خوبی برای یک آخر هفتهی آرام در این خانه نیست...
داستان فیلم در یک مدرسه آلمانی اتفاق میافتد، پدری که بعد از ظهر یک روز جمعه، درب اتاق کارمندان را میکوبد تا شش معلمی را که هنوز در ساختمان هستند راضی کند تا به پسرش اجازه دهند در امتحانات دیپلم دبیرستان شرکت کند...
در یک گردهمایی کوچک خانوادگی، مردی اعلام میکند که همراه با همسرش نام فرزندی را که در انتظارش هستند، برگزیدهاند. آنها نام آدولف را انتخاب کردهاند؛ نامی منفور و مغضوب که از زمان پایان جنگ در سال 1945 بر هیچ کودکی گذاشته نشده است. این موضوع باعث مجادلاتی بی پایان در بین اعضای خانواده میشود که مقدمهای برای افشای رازهایی دیگر است.
ماریا و رالف گیر کرده اند. در کارهای روزمره، شغل و زندگی عاشقانه شان. اگر یک مشکل کوچک نبود، این دو مجرد برای یکدیگر عالی بودند: با وجود زندگی در یک شهر کوچک، آنها هرگز ملاقات نکرده اند.