داستان فیلم در یک مدرسه آلمانی اتفاق میافتد، پدری که بعد از ظهر یک روز جمعه، درب اتاق کارمندان را میکوبد تا شش معلمی را که هنوز در ساختمان هستند راضی کند تا به پسرش اجازه دهند در امتحانات دیپلم دبیرستان شرکت کند...
داستان فیلم درباره ی گروهی عجیب و غریب شامل یک پسربچه ی ترسو به نام تام ، یک شکارچی ارواح به نام هِتی و یک روح بامزه هست که قصد دارند ، شهرشان را از عصر یخبندان بعدی در امان نگه دارند. اما…
ماریا و رالف گیر کرده اند. در کارهای روزمره، شغل و زندگی عاشقانه شان. اگر یک مشکل کوچک نبود، این دو مجرد برای یکدیگر عالی بودند: با وجود زندگی در یک شهر کوچک، آنها هرگز ملاقات نکرده اند.
اوا برونز را دنبال کنید، یک جوان بیست و چهار ساله سرگرمکننده، ساده لوح و شکست خورده که وقتی به عنوان مترجم برای محاکمههای آشویتس فرانکفورت استخدام میشود، زندگیاش تغییری غیرمنتظره پیدا میکند.
در حالی که هنوز درگیر مرگ اخیر شوهرش است، یک بیوه خدمات خود را به عنوان یک سخنران تعزیه ارائه میدهد. با شخصیت شاد و تازهاش، به زودی به عنوان یک جایگزین سرگرمکننده برای سخنرانان تعزیه غمگین و معمول آلمانی شناخته میشود.