یک قمارباز خرده پا موافقت میکند تا کیف یکی از آشنایانش را که قرار است به زندان برود را پیش خود نگه دارد. زمانی که او متوجه میشود مبلغ پول زیادی درون کیف وجود دارد، نمی تواند جلوی خود را بگیرد و همه پول را وارد شرطبندی میکند...
«جيک» (واشينگتن) شش سال است که به جرم کشتن تصادفي همسرش در يک دعواي خانوادگي زنداني است. رئيس خشن زندان، «وايات» (بيتي) به او مي گويد کاري خواهد کرد که مدت حبس «جيک» کوتاه شود، به اين شرط که از پسرش «جيزس» (آلن) که بهترين بازيکن بسکت بال مدرسه و ناحيه است، بخواهد تا به دانشگاه محل تحصيل فرماندار بپيوندد...