ماسال سالهاست که عاشق آکین، پسر خوشتیپ رئیسش است، اما آکین از احساسات او بیخبر است. شروع رابطه آکین با جانسو، موفقترین زن شرکت، نیز برای ماسال چالشی است.
افسون در روستایی در غازی عینتاب بعنوان متخصص پوست کار میکنه و همراه پدرش تو یه خونه باغ شاد و خوشبخت زندگی میکنه تا این که از مادرش پروین که 21 سال پیش اونا رو ترک کرده و دیگه هم خبری ازش نشده خبری میرسه. پروین که یه جراح معروف زیبایی در استانبوله، پسری به نام امیر رو به عنوان راننده اش دنبال دخترش میفرسته تا برای آخرین بار اونو ببینه. ولی وقتی به استانبول میره میبینه اینا همش دروغه ولی بعد از ماجراهایی اونجا موندگار میشه و زندگیش به کل عوض میشه…
اوزگور یه پسر حدودا سی ساله است که باورش به دخترها و عشق رو از دست داده و دنبال روابط یکروزه است و درست مثل اسمش یک روح آزاد داره و همیشه دنبال هیجانه و یک جا بند نمیشه. تحصیلکرده و ثروتمند و خوشتیپه و انتخاب هاش همیشه از روی منطقه. مدیریت یک رستوران معروف در استانبول رو برعهده داره. از طرفی ازگی یک دختر زیبا و ساده و صمیمی حدودا سی ساله است که دوست داره یه زندگی ساده و بدون زرق و برق داشته باشه و سرش تو کار خودش باشه. ازگی در یک شهر کوچیک بزرگ شده و برای دانشگاه به استانبول اومده و دیگه برنگشته. اون سعی میکنه به همه ی اطرافیانش کمک کنه و طرفدار صداقته. در انتخاب هاش بیشتر از منطق با احساساتش حرکت میکنه…