مایا در ایسلند خانه ای قدیمی را از مادربزرگ اسکیزوفرنیک که او نمی شناخت به ارث می برد. پیامهای یک منبع اسرارآمیز منجر به پرسش هایی در مورد مرگ مادربزرگش می شود و در نهایت جان او را به خطر می اندازد...
مارگیت و خواهر بزرگترش ، کاتلا ، پس از کشته شدن مادرشان به جرم جادوگری ، از وطن خود فرار می کنند. کاتلا که به مکانی برای اقامت احتیاج دارد ، طلسم یک کشاورز جوان به نام ژوهان او را در دام می اندازد و باعث می شود عاشقش شود...