اِولین در یک صبح از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که با یک ستاره راک ازدواج کرده است. او که شب قبل همه چیز را فراموش کرده است، حالا باید با زندگی جدید و پر از چالشی که در انتظارش است، کنار بیاید.
الیزابت و تریستان که پس از تحمل خسارات فاجعهبار، آرامش و شفا را در کنار هم پیدا میکنند. آنها در حالی که بر غم های گذشته خود غلبه میکنند، قدرت عشق و فرصتهای دوباره را کشف میکنند.
کلر از آن دسته زنانی است که میداند بچه نمیخواهد، اما وقتی در یک مهمانی با پسری آشنا می شود، بیشتر از چیزی که او برایش چانهزنی میکرد، عایدش میشود...