اخراج سپتامبر از مدرسه باعث میشود جولای استقلال پیدا کند. در سفر خانوادگی به ایرلند، رویدادهای غیرعادی تنشها را افزایش داده و خانواده را با آزمون سختی روبرو میکند.
ژاکلین از کشور جنگ زده خود به یک جزیره یونانی فرار میکند. او با یک راهنمای تور بیثبات ملاقات میکند و آن دو به هم نزدیک میشوند، زیرا هر دو در دیگری امید مییابند.
یک غروب تابستانی، سه دوست دوران کودکی روح "کاندیشا"، موجودی انتقام جو از یک افسانه مراکشی را فرا می خوانند. زمانی که عزیزان آنها شروع به ناپدید شدن می کنند، بازی به سرعت به یک کابوس تبدیل می شود...