اعتماد به نفس یک متخصص مغز و اعصاب، پس از اینکه یک پرونده ساده به فاجعه تبدیل میشود، از بین میرود. این اتفاق باعث ایجاد سرزنش و احساس گناه در بیمارستان میشود و او باید با اشتباهات و عواقب پزشکی خود روبرو شود.
ایرینا برای عروسی برادرش به زادگاهش بازمی گردد. او چند سالی است که از خانواده روستایی خود فاصله گرفته و خود را به عنوان نویسنده در کپنهاگ ثابت کرده ...