Bodil Jørgensen

زوجی برای سالگرد ازدواجشان به رم سفر می‌کنند. زن با معشوقه سابقش روبرو می‌شود و به دنبال گذشته خود می‌رود و شوهرش را نادیده می‌گیرد.

این داستان درباره "آلن" است که بعد از جدایی پدر و مادرش، با پدر به آپارتمانی در جزیره "آماگر" می‌رود.

دنباله "به درون تاریکی 2020" که خانواده اسکوف را از سال 1943 تا پایان جنگ جهانی دوم دنبال می کند. مخالفت فزاینده با اشغال و افزایش خشونت آلمان ها عواقب مرگباری برای خانواده دارد...

ایرینا برای عروسی برادرش به زادگاهش بازمی گردد. او چند سالی است که از خانواده روستایی خود فاصله گرفته و خود را به عنوان نویسنده در کپنهاگ ثابت کرده ...

آلبرت به همراه دوستش ازگون عازم سفری ماجراجویانه می شوند تا آرزویشان که سفر با بالن است را دنبال کنند. اما در مسیر با یک دسته دزد مواجه می شوند….

 داستان فیلم در دوران رکود اقتصادی آمریکا در دهه 1930 روی می‌دهد‌. جرج پمبرتن (بردلی کوپر) همراه سرنا (جنیفر لارنس)، همسر جوان خود که تازه با او ازدواج کرده به کارولینای شمالی می‌رود تا یک امپراتوری الوار راه بیندازد. حاکمیت موفق و بی‌ رحمانه آنها در کوهستان زمانی پیچیده می‌شود که سرنا پی می‌برد نمی‌تواند بچه‌ دار شود...

دو برادر طرد شده از طریق آشنا شدن با خانواده‌ی ناشناخته خود، متوجه حقیقتی وحشتناک در مورد خود و بستگانشان می شوند…

تا چه حد می توان انسانیت را زیر پا گذاشت، زمانی که پای تصمیم گیری بین عادل بودن و نبودن در یک مصیبت در میان باشد؟!

پس از اینکه "لیز" متوجه می شود که شوهرش به او خیانت می کند، تصمیم میگیرد به همراه دو دخترش به تعطیلات بروند. دو دخترش خیلی با هم تفاوت دارند و مادرشان را در راه های مختلفی قرار می دهند و...

داستان واقعی خانواده فییل - خانواده ای از مهمانخانه داران که در زمان اشغال دانمارک توسط آلمان نازی، علیه اشغالگران آلمانی اسلحه به دست گرفتند، اما در مبارزه برای آزادی، برخی باید بمیرند تا دیگران زنده بمانند.

 زن آرایشگری که موهایش را به خاطر سرطان از دست داده متوجه میشود که شوهرش مشغول عشق بازی با شخص دیگری است،این زن پس از سفر به ایتالیا بخاطر رفتن به جشن ازدواج دخترش با مردی که زنش مُرده آشنا میشود، مردی که دنیا را بخاطر از دست دادن همسرش سرزنش میکند …

100 پسر بربر کرول توسط یک نیروی برتر مورد حمله قرار می گیرند و اسیر می شوند. این به رونال جوان، بستگی دارد که آنها را آزاد کند و...

فیلم داستان چهار عاشق را دنبال م کند."اینگبرگ" که احساس می کند جذابیتی ندارد و "جوناس" جوان که به قدری جذاب است می تواند هر کسی را جذب خود کند."آنا" زنی جوان با ناتوانی فیزیکی و "آندرس" مردی حساس با مشکلات روانی...

کارلا در تعطیلات تابستانی کنار دریاچه با یوناس ملاقات کرد. او پس از اینکه نتوانست دست از فکر کردن به یوناس و بوسه‌شان بردارد، به او تلفن می‌کند و به بهانه یک تکلیف مدرسه در مورد کودکانی که در یتیم‌خانه زندگی می‌کنند، با او صحبت می‌کند؛ دقیقاً همان جایی که یوناس زندگی می‌کند.

یک تیم فوتبال پسر قدیمی دانمارکی/50+ در حال حرکت با اتوبوس به سمت شمال سوئد هستند که Vagn را در پمپ بنزین فراموش می کنند. او سعی می‌کند به پیاده‌روی با مشکل برخورد کند. یک تبهکار جوان به او سواری می دهد که به یک سفر جاده ای تبدیل می شود.

چهار دختر نوجوان یک ماشین را می دزدند و از موسسه ای که در آن زندگی می کنند فرار می کنند. آنها به یک سفر جاده ای در سراسر دانمارک می روند...

"رابرت هنسِن" یک پلیس کپنهاگی، کسی که مرتکب یک اشتباه شده و به خاطره این موضوع عصبانی به سمته شهری در جنوبه "یولند" می رود..

 یک مرد در سن نوجوانی به خاطر کشتن یک کودک به اعدام محکوم میشود ولی …

دکتری به نام الیزابت هر روز صبح به یک مرد بی خانمان یک فنجان قهوه می دهد ...

مردی جوان عشق را پیدا کرده و به خود و دوستش کمک می کند تا زمان را سپری کرده و با زندگی عادی در دانمارک روبرو شوند...