سعید رزمنده جانباز که برای معالجه چشمان خود عازم آلمان می شود، با خواهرش لیلا که سالیانی چند است با همسر آلمانی خود در شهر «کلن» زندگی می کند روبرو می شود. سعید بینایی خود را بازمی یابد و اکنون محیطی تازه و غریب پیش روی اوست و خواهری که سعید را دریچه ای بر خاطرات دور و عزیز گذشته میداند. سعید در تدارک بازگشت به ایران است که نتایج آخرین آزمایشات پزشکی وی همه چیز را بهم می ریزد…
یکی از گروهکهای سلطنت طلب در پاریس طرحی برای براندازی در دست اجرا دارد و از حمایت بعضی از صاحبان قدرت در آمریکا برخوردار است. مرحله اول این طرح وارد کردن تدریجی قطعات یک بمب اتمی کوچک است. مرحله دیگر جاسازی آن در داخل یک چمدان است تا یک هفته قبل از بازدید نمایندگان آژانس بین المللی انرژی هستهای از تأسیسات اتمی ایران، جنب استادیوم یکصدهزار نفری آزادی منفجر کرده و…