پس از یک حمله وحشیانه در شب کریسمس، نیکى، زن جوانی، تلاش میکند دوستانش را متقاعد کند که مهاجم همان «کریس کرینگل پیر» بوده است. وقتی بابا نوئل برای وحشتافکنی دوباره به سراغ گروه برمیگردد، نیکى و دوستانش باید برای زنده ماندن بجنگند.
وبلاگ نویس کالی و دوستانش برای شناور سالانه خود به سمت رودخانه می روند،مهمانی آنها مرگبار می شود زیرا یک نیروی ماوراء الطبیعه شوم آنها را در کشمکش مرگ و زندگی فرو می برد و آنها را مجبور می کند با ترس های خود روبرو شوند...