پس از یک حمله وحشیانه در شب کریسمس، نیکى، زن جوانی، تلاش میکند دوستانش را متقاعد کند که مهاجم همان «کریس کرینگل پیر» بوده است. وقتی بابا نوئل برای وحشتافکنی دوباره به سراغ گروه برمیگردد، نیکى و دوستانش باید برای زنده ماندن بجنگند.
وبلاگ نویس کالی و دوستانش برای شناور سالانه خود به سمت رودخانه می روند،مهمانی آنها مرگبار می شود زیرا یک نیروی ماوراء الطبیعه شوم آنها را در کشمکش مرگ و زندگی فرو می برد و آنها را مجبور می کند با ترس های خود روبرو شوند...
بعد از اینکه مکس و اوری در یک برنامه رسانه اجتماعی برای اولین قرار ملاقات می گذارند، آنها به خانه ای خالی از سکنه سر می زنند و متوجه می شوند که آسیبی که به اشتراک می گذارند ممکن است آنها را نجات دهد یا به یک کابوس فراموش نشدنی تبدیل شود...
یک نمایشنامهنویس که از نظر ذهنی در حال فروپاشی است، نمیتواند تصمیم بگیرد که آیا او در مرکز یک توطئهی فریبنده قرار دارد یا به سادگی در حال از دست دادن واقعیت است...