این داستان درباره هانیبال، سردار افسانهای کارتاژی است. از آغاز دشمنیاش با روم در شبهجزیره ایبری، تا عبور جسورانهاش از آلپ و نبرد سرنوشتساز زاما در برابر سردار رومی، شیپیوی آفریقایی.
دختر یک هنرمند فقیر انگلیسی و یک دختر همخوان فرانسوی به نام بکی در جوانی یتیم می شود. هنگامی که او آکادمی خود را ترک می کند، عهد می کند که با استفاده از هر وسیله ممکن خود را در جامعه ارتقا دهد...