در جستجوی تغییر، سیمون ۲۱ ساله با دوست شدن با دو کودک معلول، هدفی برای زندگی پیدا میکند. آنها به سیمون میآموزند که از شادیهای زندگی لذت ببرد. آنها با هم دنیایی را میسازند که برای آنها طراحی نشده و قوانین خاص خود را برای عشق و خوشبختی وضع میکنند.
ریکاردو دخترانش را به خانه شان در کنار دریاچه ای در جنوب شیلی برده است. در حین قایقرانی، آنها متوجه یک قایق در حال غرق شدن می شوند، اما او از کمک به مردم خودداری می کند زیرا آنها مشکوک به نظر می رسند...