ریکاردو دخترانش را به خانه شان در کنار دریاچه ای در جنوب شیلی برده است. در حین قایقرانی، آنها متوجه یک قایق در حال غرق شدن می شوند، اما او از کمک به مردم خودداری می کند زیرا آنها مشکوک به نظر می رسند...
آلخاندرو و آنا خانواده خود را برای تعطیلات به جزیره ای دورافتاده در جنوب شیلی می برند. آرامش سفر زمانی به هم میخورد که نیکلاس، محلی که آنها را از طریق آب عبور داده، ناپدید میشود و خانواده را در دام میاندازد...