ژانا که 20 سال از پدرش جدا بوده، پس از خبر مرگ او به شهر زادگاهش بازمیگردد. او قصد دارد پس از مراسم تشییع جنازه به مسکو بازگردد، اما پدرش به طور معجزه آسایی زنده میشود و از او میخواهد که آخرین روز باقیمانده را با هم بگذرانند.
آیا در دنیای مدرن سرعت های دیوانه کننده و پیامک های بی پایان به عشق در نگاه اول اعتقاد دارید؟ مردم یکدیگر را در شبکه های اجتماعی پیدا می کنند. چه چیزی می تواند زندگی آنها را متزلزل کند؟ شکلک و پیشنهاد ملاقات . سه داستان عاشقانه با پایانی غیرقابل پیش بینی...