لوسی مارکس، مشاور ازدواج، در برخورد با فین گریسون، کارآفرینی موفق، جرقهای از علاقه را در دل خود احساس میکند. اما این احساس زودگذر است، چرا که او درمییابد فین گریسون مشتری جدید اوست.
اولیویا، که پس از جدایی با قفل شدن مغز دست و پنجه نرم می کند، به امید الهام گرفتن به تعطیلات گرمسیری می پردازد و با شاهزاده الکساندر ملاقات می کند که ...