کمتر کسی خبر داره که یکی از حرفه‌ای‌ترین و سرسخت‌ترین بازیکنای ماجونگ تو شهر، یه پسر نوجوون دبیرستانیه. کی (Kei)، کم‌حرف ولی تیزبینه، با اراده محکم و تجربه زیاد تو بازی، تو دنیایی پر از آدمای قَدَر، پولدار و خطرناک گلیم خودشو از آب می‌کشه. الان داره از امینا (Amina)، یه دختر که غیرقانونی اومده تو کشور، محافظت می‌کنه تا دیپورت نشه. روزا تو کلاس چرت می‌زنه و شبا تو بازیای ماجونگ با شرط‌بندی سنگین شرکت می‌کنه، منتظر یه رقیب درست‌حسابی.
یو آیاسه (Yu Ayase)، پسر یه بازیگر معروف که دیگه در قید حیات نیست، آدم خیلی معمولیه. وقتی دوست مادرش دعوتش می‌کنه که باهاش زندگی کنه، یو شوکه می‌شه چون می‌فهمه قراره با سه خواهر نابغه که هم قشنگن و هم استعداد دارن، هم‌خونه بشه. این سه تا تو مدرسه جدیدش به اسم سه امپراتور معروفن و حسابی قدرت دارن. آیا یو می‌تونه دل این خواهرای سرد رو به دست بیاره و آرزوی مادرش برای یه خانواده خوشحال رو عملی کنه؟
دالی دلیکو، یک خون‌آشام اصیل و قدرتمند، از انجام ماموریتی که به او محول شده، خودداری می‌کند. این تصمیم عجیب، همراه با شایعاتی درباره ارتباط او با قتل‌های مرموز، باعث می‌شود اعضای شورای خون‌آشامان به سراغ او بروند تا او را متقاعد کنند. اما چیزی که آن‌ها می‌بینند، بسیار غیرمنتظره است.
داستانی دراماتیک از گلف و انسان ها که در جزایر زیبای توکارا اتفاق می افتد. ایگاراشی گذشته خود را دور انداخته و از جامعه گریخته و به جزیره هینوشیما نقل مکان کرده است. در اینجا، در «آخرین بهشت پنهان ژاپن»، او با تونبو، تنها دانش‌آموز راهنمایی جزیره آشنا می‌شود. در کمال تعجب، این دختر استعداد فوق العاده ای در گلف دارد!؟ این رویارویی سرآغاز تغییر چشمگیری در سرنوشت آنهاست.
6.8-
8.9-
7.4-
6.2-
7-