ميليونرى به نام « اسميت » كه حال و روز متعادلى از نظر روانى ندارد، وارد زندگى « ليونورا » میشود و با او ازدواج میکند. با اين همه، « ليونورا » متوجه مىشود كه زندگى خوشبختى با همسرش ندارد و بيشتر اوقاتش را بايد با مستخدم وفادار او، « فرانتسى »، بگذراند ...